کوکو شانل ؛ داستانی از یک یتیم خانه تا تاج و تخت صنعت لباس

1398/12/04

بخش بزرگ تصویری که از زن امروزی مشاهده می‌کنیم، از پوشیدن لباس‌ها راحت تا فعالیت در جامعه و استقلال مالی، توسط کوکو شانل ساخته شده است. زن‌ها قبل از ظهور او، طور دیگری لباس می‌پوشیدند و زندگی می‌کردند.

زنان قبل از کوکو شانل

نوع لباس پوشیدن زنان در اوایل قرن بیستم
نوع لباس پوشیدن زنان در اوایل قرن بیستم

قبل از کوکو شانل زنان این چنین لباس می‌پوشیدند، کلاه‌هایی سنگین به همراه پر که مخصوص افراد مرفه جامعه بود. دامن‌هایی بلند که بطور کامل پاها و حتی کفش‌هایشان را می‌پوشاند. همینطور شکم بند‌هایی که تمام زور خود را می‌زدند تا کمر زنان را باریکتر از چیزی که هست نشان دهند.
حالا تصور کنید با چنین لباسی کار روزمره آن دوران را انجام دهید. با آن دامن بلند که دنبال خود می‌کشید، سوار اسب شوید، به خرده فروشی شهر بروید و در حالی که شکم بند نفستان را بند می‌آورد و حواستان به کلاه سنگینتان هست که نیفتد، خم شوید و از قفسه چیزی بردارید. امروزه به این عمل انجام دادن کار روزمره نمی‌گویند، شکنجه می‌گویند.

یتیم شدنی که تبدیل به فرصت شد

گابریل بونور شانل، درهمین دوران به دنیا آمد، یعنی تقریبا در اواخر قرن نوزدهم در فرانسه.

پدر او دست فروشی می‌کرد و مادر او از کارگران رخت شور خانه بود.
زودتر از چیزی که انتظار می‌رفت زندگی روی خشن خود را به گابریل نشان داد. مادر او بر اثر سل فوت کرد. در آن زمان گابریل دوازده سال داشت.
در دل همین اتفاق تلخ یک اتفاق تلخ دیگر افتاد که زندگی او را برای همیشه عوض کرد. پدر او بردارهایش را به یک مزرعه برای کار فرستاد و او و خواهرهایش را به یتیم خانه. و بدین ترتیب گابریل بعد از دوازده سالگی هیچگاه پدر خود را ندید.

یتیم خانه پشت یک کلیسا قرار داشت. همانطور که انتظار می‌رفت کسانی که آنجا را اداره می‌کردند، راهبه‌ها بودند. آنجا فضایی داشت که برای همیشه منبع الهامی برای گابریل شد. راهبه‌هایی که برعکس زنان جامعه لباس‌هایی ساده به تن می‌کردند و هیچ رنگی غیر از سیاه و سفید در لباس‌هایشان نبود. در عوض او با آیین‌هایی مذهبی آشنا شد که در آن‌ها از لوازمی طلایی استفاده می‌کردند و تزئیناتی را می‌دید از سنگ‌هایی رنگی و گران قیمت.

او در همان جا به کمک راهبه‌ها خیاطی آموخت.
در اوایل به دوخت کلاه علاقه نشان داد و سعی کرد آن را به خوبی بیاموزد. حتی به دنبال مدرک دوخت کلاه هم رفت.

تا سن قانونی در یتیم خانه ماند و بعد وارد جامعه شد. همه چیز بدتر از قبل شده بود. شعله آتش جنگ جهانی اول سیاره زمین را در خود می‌سوزاند. اما این شرایط برای او معنی نداشت. گابریل با همان سن کم به سختی عادت کرده بود. او شروع به خیاطی در روز و خوانندگی در شب کرد. از همینجا بود که او معروف به کوکو شد.
گابریل از دوران کودکی به خواندن علاقه داشت. اما در این دوران شب‌ها برای سربازان خسته از جنگ آهنگ «Qui qu’a vu Coco dans l’trocadéro» را می‌خواند. بخاطر همین آهنگ بود که او را کوکو صدا زدند. البته از این قضیه هم راضی بود، چون یاد پدرش می‌افتاد او را با همین نام صدا می‌زد.

گابریل شانل مشکل مالی داشت اما به زودی با حمایت یکی از دوستان خود به دنبال علاقه خود رفت و یک مغازه کلاه فروشی راه انداخت.
در آن زمان کلاه‌ها سنگین بودند و با پَر آراسته می‌شدند. از آن گذشته کلاه تنها مخصوص مردم بالا دست جامعه بود و دیگران نمی‌توانستند از آن استفاده کنند. اما کوکو شانل که هنوز مشتریان بالا دست نداشت، مجبور بود برای مردم قشر متوسط کلاه بسازد. اما نوآوری در طراحی و دوخت باعث شکل گیری نوع جدیدی از کلاه‌ها شد. آن‌ها سبک بودند و از پَر هم استفاده نشده بود. این نوع جدید به زودی توجه قشر مرفه را جلب کرد، با اینکه این حرکت او از نظر دیگران گستاخانه تلقی می‌شد.

از استقلال مالی تا راحتی لباس مردانه

کوکو شانل قدی بلند، بدنی لاغر و موهایی کوتاه داشت که با فعالیت زیاد در زندگی به استقلال رسیده بود. این ویژگی‌ها در آن زمان مختص مردها بود نه یک زن. همین موضوع یکی دیگر از منابع الهام او شد. حالا او علاوه بر این صفات مردانه، راحتی در لباس پوشیدن مردها را هم می‌خواست.
گستاخی کوکو هنوز ادامه داشت. در یکی از زمستان‌های سرد او به الهام از کت‌هایی که سربازان در جنگ جهانی اول استفاده می‌کردند، یک کت برای خود دوخت. دیگر خبری از شکم بندی که نفس را بند می‌آورد نبود، یک لباس راحت اما زیبا. این کت از پارچه کشبافت تهیه شده بود و اگر بخواهیم صادق باشیم از یک زیرپیراهنی.
در آن زمان این نوع پارچه در لباس‌ زیر مردانه کاربرد داشت و کوکو بخاطر محدودیت‌ مالی مجبور به استفاده از این نوع پارچه بود. او بعدها گفت ثروت خود را مدیون همین زیرپیراهنی است. گرچه بعدها هم بخاطر راحتی کاربا این پارچه، استفاده از آن را ادامه داد.
طولی نکشید که مشتریان کوکو با دیدن کتش شروع به پرس و جو از او کردند که لباس را از کجا تهیه کرده است. جواب کوکو شانل این بود «اگر دوست دارید می‌توانم یکی هم برای شما بدوزم».

عشقی که برای اولین و آخرین بار اشک شانل را درآورد

همزمان با این اتفاقات گابریل اولین معشوقه خود را پیدا کرد. یک مرد ثروتمند که به او کمک کرد مغازه لباس فروشی خود را راه بیندازد و شعبه‌هایی از آن در سراسر فرانسه بزند.

این شروعی بود برای ادامه گستاخی‌هایی که برای راحتی زنان در یک جامعه مرد سالار اتفاق می‌افتاد.

در آن زمان زنان مجبور بودند کیف‌هایشان را از دسته کیف نگه دارند. اما گابریل از اینکه کیف را در دست نگه دارد و از اینکه فراموش بکند دوباره کیف را بردارد، خسته شده بود. برای همین یک ویژگی دیگر به برند خود اضافه کرد. طراحی و دوخت کیف‌هایی با بند فلزی ضخیم که می‌شد آن را از شانه آویزان کرد.
این حرکت برای خیلی‌ها غیرقابل قبول بود و اعتراضاتی به او وارد شد.

بعد از آن او یک پیراهن مشکی و کوتاه طراحی کرد. در آن زمان مجله Vouge آن را به اتومبیل فورد مدل T که آخرین روزهای تولید خورد را می‌گذراند، تشبیه کرده بود.

اتومبیل فورد T که تنها یک رنگ مشکی داشت و برای اینکه ارزان قیمت باشد، کوچک بود.
اتومبیل فورد T که تنها یک رنگ مشکی داشت و برای اینکه ارزان قیمت باشد، کوچک بود.

معشوقه او در یک حادثه رانندگی جان خود را از دست داد و همین موضوع باعث شد کوکو برای اولین و آخرین بار در برابر رسانه‌ها گریه کند. معشوقه او در آخرین لحظات گفته بود «یا تو هم با من بمیر یا این راهی که آغاز کردیم را به پایان برسان». و گابریل راه دوم را انتخاب کرد.
گابریل هیچگاه ازدواج نکرد و معتقد بود که نمی‌خواهد باری بر دوش مردی باشد و ترجیح می‌دهد معشوقه باشد تا همسر.

انقلاب کوکو شانل

برای اولین بار کوکو شانل بود که شلوار زنانه دوخت چون فکر می‌کرد اسب سواری با دامن کابوس است.
او برای اولین بار برای زنان کت دوخت و آن را با گردن بندهای مروارید بلند ترکیب کرد. کت‌های بدون یقه و دامن‌های کوتاه به یک ویژگی دیگر برند شانل تبدیل شد.

کت و دامن معروف شانل با کفش‌های دو رنگ شانل
کت و دامن معروف شانل با کفش‌های دو رنگ شانل

برای اولین بار او کفش‌های پاشنه بلند دو رنگ ساخت تا تبدیل به یک ویژگی دیگر از برند او شود.

برای اولین بار او از افراد تأثیرگذار جامعه برای اهداف تبلیغاتی در لباس استفاده کرد. از آن‌ها خواست تا لباس شانل بپوشند و عکس بگیرند.

او بخاطر بزرگ شدن در کنار راهبه‌هایی که همیشه رنگ سیاه و سفید می‌پوشیدند، عاشق این رنگ‌ها بود و بخاطر فضاء مذهبی که در آن بزرگ شده بود، رنگ سفید و بِژ را هم دوست داشت و همیشه از این رنگ‌ها استفاده می‌کرد. حتی خانه خود را تنها با همین رنگ‌ها طراحی کرده بود.
او بخاطر اشیاء طلایی و سنگ‌های گران قیمتی که در کلیسا وجود داشت، برای دکمه‌‌ لباس‌هایش از عناصر طلا و سنگ استفاده می‌کرد.
حتی نماد برند خود را از دو C تشکیل شده است را از پنجره‌هایی که در کلیسا بود الهام گرفت.

نماد شانل از پنجره کلیسا الهام گرفته شده است.
نماد شانل از پنجره کلیسا الهام گرفته شده است.

او می‌گفت زنان به اندازه کافی جیب ندارند و برای لباس‌ها حتما جیب در نظر می‌گرفت. لباس‌ها را کوتاه کرد و اجازه داد قوزک پای زنان دیده بشود. زنان را از بسته نگه داشتن کمر برای باریک نشان داده شدن رها کرد و موهای کوتاه را مُد کرد.

کوکو شانل در حال دوخت لباس، با کت و دامن معروف شانل و گردنبند مروارید
کوکو شانل در حال دوخت لباس، با کت و دامن معروف شانل و گردنبند مروارید

تمام این کارها برای راحتی زنان انجام می‌شد و معتقد بود لباس مجللی که راحت نباشد، مجلل نیست و می‌گفت لباس یک زن باید به اندازه آن زن زنده باشد.

حتی پوست بزنره را هم بطور اتفاقی او مُد کرد. یکبار که برای تعطیلات تابستانی کنار دریا رفته بود، بلافاصله بعد از برگشتن از تعطیلات مجله ووگ با او مصاحبه کرد. رنگ برنزه پوست شانل که در عکس مجله ووگ آمده بود سر و صدا به پا کرد و به این ترتیب پوست برنزه مُد شد.

آتش جنگ جهانی دوم و دلسردی شانل

هنگامی که جنگ جهانی دوم شروع شد و آلمان فرانسه را اشغال کرد، اکثر طراحان لباس فرانسه را به مقاصد دیگر ترک کردند. اما گابریل در فرانسه ماند اما نتوانست کار خود را ادامه بدهد.
4000 کارگر بخاطر خوابیدن کسب و کارش از کار بیکار شدند و گابریل برای 15 سال هیچ فعالیتی نکرد. تا اینکه حس حسادت او را به حرکت وا داشت.

کوکو شانل در حال سوار شدن به اتومبیل شخصی، با کلاه، دامن کوتاه، گردنبند مروارید و کفش‌های معروف شانل
کوکو شانل در حال سوار شدن به اتومبیل شخصی، با کلاه، دامن کوتاه، گردنبند مروارید و کفش‌های معروف شانل

کریستیان دیور کسی بود که با موفقیت خود حسادت کوکو شانل را برانگیخت و او را وادار کرد تا در سن هفتاد سالگی دوباره به این عرصه برگردد.
گابریل انسان تلخی بود و دیور را یک متقلب می‌دانست که از او طرح می‌دزد. البته درباره همه اینطور فکر می‌کرد و همه را از تیغ انتقاد خود می‌گذراند. و بعد از چند فصل در سن 71 سالگی دوباره به اوج معروفیت رسید.

عطر شماره 5

تبلیغات عطر شماره 5 شانل در سال 1920
تبلیغات عطر شماره 5 شانل در سال 1920

بعید است در بین اهالی مُد کسی عطر شماره 5 شانل را نشناسد. عطرهای شماره یک تا چهار شانل معروف نشدند. ولی وقتی که مرلین مونرو، ستاره‌ترین ستارهء هالیوود، در یک مصاحبه گفت که قبل از خواب عطر شماره پنج شانل را به خود می‌زند، بازی عوض شد.
دولت فرانسه اعلام کرده است که در هر سی ثانیه یکی از این عطرها بفروش می‌رود و سالانه درآمدی نزدیک به 100 میلیون دلار را برای شانل به همراه می‌آورد.

وداع با اسطوره

سنگ قبر کوکو شانل با طرح پنج کله شیر
سنگ قبر کوکو شانل با طرح پنج کله شیر

او همیشه خود را به یک شیر تمثیل می‌کرد. این مسئله روی سنگ قبرش که توسط خود او طراحی شده، واضح است.
وداع با گابریل برای اهالی لباس سخت بود اما او میراثی که به جا گذاشت که همواره پا برجا خواهد ماند.

شاید دوست داشته باشید در ادامه این مطلب را بخوانید:
سواروفسکی،زندگی‌نامه پسر شیشه‌بری که به شهرت جهانی رسید!
پادکست: زندگی کوکو شانل ، از تیم خانه تا تاج و تخت صنعت لباس

بدون دیدگاه
اشتراک گذاری
اشتراک‌گذاری
با استفاده از روش‌های زیر می‌توانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.